فقیر بودن زیاد بد نیست
خوبیش اینه میتونی دارایی هات رو بشماری
قدر بودن ها رو بیشتر میفهمی
قدر محبت های کوچیک و هدیه های کوچیک رو بیشتر میفهمی
ساده چیزی رو از دست نمیدی
عادت میکنی به لب مرگ و زندگی نفس کشیدن
عادت میکنی به لحظه هایی که اگه یکم سخت تر بهت بگذره از پا در میای
یاد میگیری قانع باشی ، راضی باشی
ولی
وقتی مدت زیادی فقیر بمونی چیزی میاد سراغت به اسم حسرت
حسرت غذای خوشمزه
حسرت امکانات بیشتر
حسرت خونه ی بهتر
و این حسرت ها تبدیل میشن به عقده
تبدیل میشن به آه و ناله از زندگی
و ناله ها باعث میشه مزه و طعم زندگی رو در اون لحظه از دست بدی
بهتره یکم فکر کنیم
چه فرقی میکنه شکمت رو با کباب و جوجه سوخاری پر کنی یا با نون و ماست
چه فرقی میکنه داخل نرم ترین تخت دنیا بخوابی یا روی زمین خدا
مهم اینه که بدونی برا چی داری زندگی میکنی
و هدف داشته باشی برای بودنت
اون موقع خوردن و خوابیدن و امکانات دنیا برات بی معنی میشه
و تمام زورت رو میزنی که به هدف هات برسی حتی با فقر و سختی
هدف هات رو درست انتخاب کن
*شیخ المریض*
زندگی میگذرد ، تو به آرامی کنارش بگذر
شده لنگان لنگان ، یا که آرام آرام بکناری بنشین
و نگاهی بنداز که چه تند میگذرد
همه هستند مشغول
گر زمین خورده کسی
زیر پا له گشته
بهتر است برگردیم
بی خیاله دور اطرافو همه شلوغیاش
همه عادت دارند بزنند حرف به پشت سره هم
حال چه سازی زندگی بر میلش
یا که از برای خود زندگی را سازی
زندگی را خود ساز
بر خودت سخت مگیر
نون ماست هم میکند سیر هنوز
میشود پشت موتور ، از وجوده گرمای پدر لذت برد
گاه پیاده باشی مزه اش دلچسب است
ریزه سنگ های جاده ؛ نوک کفشی خواهند تا برقص در آیند
بی پولی بد دردیست ،
همه چی هم پول نیست ،
بوسه ی مادرها
گرمیه دست پدر
خنده های ته دل
دست و پای سالم
رفیقانی مشتی
گاهی وقتا کافیس تا که بی پول باشی ، تا تو هم دریابی همه چی هم پول نیست
زندگی بیهودس با چونین رسمی که ؛ همه دارند از پیش
زندگی معنی اش خندیدن در سختیس
که اگر هر سختی به تو گیرش افتاد تو فقط میخندی
زندگی یعنی که تو همی میخندی به همه بدبختیت
زندگی معنی اش خندیدن در سختیس
شیخ المریض عمو حسین پیرزاد
:shock: اولش متنی همینا رو گفتم بعد دیدم شعره نو شد :shock: